وحشی بافقی
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :طراز سبزه بر گلشن عذار خوش است.........معین است که گلشن بـه نوبهار خوش است
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :عتاب اگر چه همان در مقام خونریز است.......ولـیک تـیغ تـغـافـل نـه آنـچـنـان تـیـز اسـت
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :خوش است بزم ولی پر ز خائن راز است.........سـخـن بـه رمز بـگویم که غیر، غـماز اسـت
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است ...........یـک مـنـزل از آن بــادیـه عـشـق مـجــاز اسـت
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :بازم از نو خم ابروی کسی در نظر است.........ســلــخ مــاه دگــر و غــره مــاه دگــر اســت
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :در ره پر خطر عشق بتان بیم سر است ................ بـر حـذر بـاش در این راه کـه سـر در خـطـر اسـت
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :لطف پنهانی او در حق من بسیار است ..........گر به ظاهر سخنش نیست، سخن بسیار است
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :یاد او کردم ز جان سد آه درد آلود خاست...........خوی گرمش در دلم بگذشت و از دل دود خاست
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :این زمان یارب مه محمل نشین من کجاست ..........آرزو بـخـش دل انـدوهگـین مـن کـجـاسـت
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :کسی خود جان نبرد از شیوه چشم فسون سازت...............دگر قـصـد کـه داری ای جـهانی کـشـتـه نازت
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :ز شبهای دگر دارم تب غم بیشتر امشب .............وصـیت می کـنم بـاشـید از من بـا خـبـر امـشـب
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :مژده وصل توام ساخته بیتاب امشب.............نـیـسـت از شـادی دیـدار مـرا خــواب امـشـب
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :گهی از مهر یاد عاشق شیدا کند یا رب..............چـو شـیدایی بـبـینـد هـیچ یاد مـا کـنـد یا رب
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :شد یار به اغیار دل آزار مصاحب............دیدی که چه شد با چه کسان یار مصاحب
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :قصه می خوردن شبها و گشت ماهتاب ...............هـم حـریـفـان تــو مـی گـویـنـد پــیـش از آفـتــاب
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین)محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :پاک ساز از غیر دل ، وز خود تهی شو چون حباب.............گـر سـبـک روحـی تـوانـی خـیـمـه زد بـر روی آب
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :دلم را بود از آن پیمان گسل امید یاریها ...........بـه نـومـیـدی کـشـیـد آخـر هـمـه امـیدواریهـا
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :ای سرخ گشته از تو به خون روی زرد ما ..........مـا را ز درد کـشـتـه و غـافـل ز درد مـا
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :از کاه ، کهربا بگریزد به بخت ما ............خـنجـر بـه جـای بـرگ بـرآرد درخـت ما
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :سیار گرم پیش منه در هلاک ما ............انــدیــشــه کــن ز حــال دل دردنــاک مــا
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :سد حیف از محبت بیش از قیاس ما..............بــا بـیـوفـای حـق وفـا نـاشـنـاس مـا
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :کس نزد هرگز در غمخانه اهل وفا ..................گـر بـدو گـویند بـر در ، کـیسـت گـوید آشـنـا
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :ساکن گلخن شدم تا صاف کردم سینه را............دادم از خـاکـسـتــر گـلـخـن صـفـا آیـیـنـه را
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :خانه پر بود از متاع صبر این دیوانه را ............سوخت عشق خـانه سوز اول متـاع خانه را
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :ننموده استخوان ز تن ناتوان مرا ..............پـیـدا شـده فـتـیـلـه زخـم پــنـهـان مـرا
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :بر قول مدعی مکش ای فتنه گر مرا ..........گـر می کـشـی بـکـش بـه گناه دگـر مرا
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :بر سر نکشت درتب غم هیچکس مرا ...........جز دود دل که بست نفس بر نفس مرا
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :هست امید قوتی بخت ضعیف حال را ..........مــژده یــک خـــرام ده مــنــتـــظــر وصـــال را
...
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی :چیست قصد خون من آن ترک کافر کیش را..........ای مسـلمانان نمی دانم گـناه خـویش را
...
غزلی از وحشی بافقی :منع مهر غیر نتوان کرد یار خویش را
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی ...
غزلی از وحشی بافقی :عزت مبردر کار دل این لطف بیش از پیش را
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی ...
غزلی از وحشی بافقی :بار فراق بستم و ، جز پای خویش را
مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی ...
جمعه 22,نوامبر,2024